انگار همین دیروز بود که مدیرمسئول روزنامه دست راستش را برد بالا و و با حالت تدبیرگونهای فرود آورد به ناحیه چپ گونه ننجون و ایشان هم به شکل مذبوحانهای خود را کف آبدارخانه به مردن زد تا بلکه از مجازاتهای بعدی مصون بود.
جان؟ چی؟ آدم روی زن دست بلند نمیکند؟ اولا این ننجون ما خیلی هم زن نیست و در ثانی سزای آدم متمرد و گستاخ همین کتک خوردن است و بس! چه معنی دارد صد بار به آدم بگویند وسط فرمایشات بزرگان نظام "تکمضراب" نزن و باز هم بزنند؟
حالا هم افتاده کف آبدارخانه و ناله میکند و میگوید من از کجا میدانستم وسط حرفهای وزیر بهداشت هم نباید تکمضراب بزنم. والله بالله اسمش نمکی بود. فکر کردم با هم شوخی داریم.
وزیر بهداشت: چرا روانپریشیها را جدی نمیگیریم.
ننجون: ما هم جدی نگیریم خودشان همچین خودشان را جدی میگیرند که برای مردم تعیین تکلیف میکنند.
بارها از دوستانم در سازمان صداوسیما خواهش کردهام که تولیدات خود را با پیامهای شادمانکننده به جامعه عرضه کنند.
ننجون: صداوسیما اگر مصاحبه مسئولان را بدون روتوش و سانسور پخش کند به سهم خود برای شادمانی مردم تلاش کرده است.
برخی معتقدند که هنر، زبان زیبای گفتمان احساس است، اما من همیشه اعتقاد دارم که هنر، زبان زیبای گفتمان عشق و عاشقی است.
ننجون: حالا این وسط برخی از آدمهای بیوجدان هم معتقدند بیمارستانهای دولتی به بیماران رسیدگی نمیکنند و بیمارستانهای خصوصی پوست مردم را میکنند و پزشکان زیرمیزی میگیرند و داروهای نایاب مثل نقل و نبات در خیابان ناصرخسرو به فروش میرسد و رشوهخواری در بخش واردات کالاهای پزشکی بیداد میکند و پزشکان برای فرار از مالیات از دستگاه کارتخوان استفاده نمیکنند و هزار اعتقاد ناجور دیگر که آدم از شنیدنش عرق میکند.
در بین همه هنرها در کنار شعر و شاعری و موسیقی، به عکاسی علاقه وافری دارم.
ننجون: البته شنیدهایم در زمینه "گلکاری" هم دستی دارید.
عدهای میپرسند که چرا موسیقی ایران اینقدر گوشههای غمانگیز دارد.
ننجون: البته آنها از استاد کسایی و اساتید دیگر موسیقی میپرسند و شما به خودتان میگیرید.